به گزارش مشرق، مجموعه تلویزیونی «48» ویژه برنامه رسانه ملی در هفته دفاع مقدس است که هرشب از ساعت 23 با اجرای مسعود دهنمکی روی آنتن شبکه 4 میرود. مهمان شب گذشته این برنامه علی ربیعی، وزیر سابق کار بود. او در زمان جنگ مسئول اطلاعات قرارگاه حمزه سیدالشهدا، مسئول اطلاعات سپاه شمال کشور و مسئولیت اقشاری واحد اطلاعات سپاه پاسداران را تجربه کرده است.
علی ربیعی در ابتدای صحبتهای خود به موضوع اختلافهای قومیتی که این روزها پررنگ شده است اشاره کرد و گفت: واگراییها و همگراییها از جمله موضوعات مهمی است که اشاره به تاریخچه آن در زمان جنگ، درسهای مهمی را برای امروز ما دارد. چند روز پیش من در اهواز بودم و بسیاری از نخبگان این شهر نسبت به وقوع چنین اختلافاتی و برداشتهای سو نگران بودند. یکی از خصوصیات بسیار مهمی که جنگ 8 ساله ما داشت و باید از آن درس بگیریم، تعبیر امام خمینی یعنی «همه با هم» بود. دقت کنید که تمام اتفاقاتی که در جنگ رخ میداد، نه طبقه میشناخت و نه قوم و زبان. به نظرم آن روزها فراتر از یک گفتمان بود و باعث شد تا بسیج عمومی در بین مردم شکل بگیرد. این بسیج عمومی، جنسیت، طبقه و قوم نمیشناخت. حتی جالب است که در جنگ ما میبینید که از مذاهب دیگر نیز سرباز حضور دارد و در جبههها میجنگد. این موضوع برای من که در کردستان خدمت میکردم نمود بیشتری داشت.
وی ادامه داد: جنگ رژیم بعث عراق علیه ایران بلافاصله بعد از وقوع انقلاب اسلامی رخ داد و به نظرم بخشی از انسجامی که در 8 سال دفاع قدس وجود داشت به دلیل انسجام مردم در زمان انقلاب نیز بود. با این حال از آنجا که عدهای میخواستند در انقلاب ما نفوذ کنند و آن را دچار انحراف کنند، بر روی موضوع قومیت کار کردند تا یکپارچگی آن را خدشهدار کنند و به همین دلیل علم تجزیهطلبی را در بخشهایی از کشور برافراشته کردند. دقت کنید که بسیاری از جنبشهای اعتراضی که در زمان انقلاب و یا قبل از آن شکل گرفته بود به دلیل انتخاب مسیر اشتباه از بین رفتند.
وزیر سابق کار ضمن اشاره به موضوع خاورمیانه جدید که توسط غربیها مطرح میشود گفت: موضوع خاورمیانه جدید همان سناریوهای قبلی دشمنان است که در قالب جدید آورده شده است. قبلا هم با چنین موضوعاتی روبهرو بودیم. مگر سال قبل قرار نبود که عراق 3 بخش شود و به سراغ آن رفتند؟ حتی بعد از آن هم به سراغ سوریه و لبنان رفتند و اکنون نیز به سراغ ایران آمدهاند. این استراتژی همان استراتژی بنیادی مبنی بر تبدیل کردن کشورهای قدرتمند به چند کشور ضعیف است که دشمنان همیشه آن را دنبال میکنند.
ربیعی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: ما میتوانیم در قبال دفاع مقدس 2 رفتار متفاوت داشته باشیم. میتوانیم آن را در یک موزه ببریم و نوستالوژی آن را ایجاد کنیم و یا میتوانیم آن را در زندگی روزمره خود جاری نماییم. البته منظورم این نیست که هر روز بجنگیم بلکه منظورم این است که عناصری که باعث دفاع در برابر دشمن شد و اعتماد به نفس ما را بالا برد را دوباره احیا کنیم. متاسفانه خواسته با ناخواسته رفتار نوع اول را انتخاب کردهایم و جنگ را به سمتی بردهایم که هیچ کارکردی در زندگی روزانه ما نداشته باشد. به نظرم باید عناصر وحدتآمیزی که در دهه 60 پررنگ بود را مرور کنیم.
او به تاثیرگذاری عملیاتهای روانی دشمن در این روزها اشاره کرد و گفت: همیشه این موضوع برای من سوال بوده است که چرا در دهه 60 این مقدار عملیات روانی صورت میگرفت اما بیاثر یا کم اثر بود در حالی که امروز یک عملیات روانی کوچک در خزانهداری آمریکا تا این اندازه میتواند تاثیرگذار باشد و ناامنی روانی ایجاد کند؟ در پاسخ به این سوال میتوان گفت که در دهه 60، تصور مردم از جنگ همان تعبیر امام خمینی یعنی «همه با هم» بود. در حقیقت، جنگ برای مردم یک بحث کاملا ملی و فرا ایرانی بود. انسجام انقلاب و روحیه انقلابی بازمانده از آن در جنگ بسیار موثر بود و باعث میشد که در برابر عملیات روانی انسجام بسیار زیادی شکل بگیرد. اعتماد به مدیران جامعه و سیاستگذاران بسیار بالا بود و وجود شعار عدالت که از دل انقلاب اسلامی بیرون آمده بود، در جنگ بسیار کمک میکرد. در حقیقت به رغم اختلافاتی که وجود داشت، انسجام ما در اصول بسیار بالا بود و به همین دلیل عملیات روانی خیلی تاثیر نداشت. معتقدم که امروز برای گذر از بحران ایران و آمریکا باید دوباره به قبل برگردیم و به همدیگر اعتماد کنیم. عناصر وحدتبخش آن دوره باید شناسایی شده و پررنگ شود. در آن زمان میدیدیم که آنهایی که از طبقه پایین جامعه بودند فرمانده میشدند. وقتی یک فرمانده میرود و برای سربازان خود آب میآورد آن سرباز چه احساسی پیدا میکند؟ ممکن است که خیلی چیزها تغییر پیدا کرده باشد اما نیاز ما تغییر نکرده است. اگر امروز بخواهیم در برابر دشمن ایستادگی کنیم باید خیلی از چیزهایی که تغییر کرده است را برگردانیم. البته قبول دارم که نمیتوان به نسل امروز گفت که مانند دهه 60 زندگی کند اما میتوانیم خیلی از عناصر پر رنگ آن دوره را دوباره احیا کنیم.
ربیعی گفت: دقت کنید که اختلاف از زمانی آغاز شد که جنگ به پایان رسید و روایت کردنها آغاز شد و هر کس روایت خود از جنگ را بیان کرد. متاسفانه روایتهای مصادره به مطلوب زیادی صورت گرفت که باعث شد جنگ آن کارکرد درست خود را نداشته باشد. من با مصادره روایت مشکل دارم بدین معنی که اگر امروز یک پرسشنامه به افراد مختلف بدهید و بپرسید که تعلق جنگ برای چه کسانی است، تنها گروهی کوچ به عنوان صاحب جنگ معرفی میشوند. در حالی که جنگ افتخار همه است و باید برای همه باشد. جنگ مانند امام رضا علیهالسلام است و برای همه مردم ایران است، چه داخلی و چه خارجی. البته همانطور که میبینید، اتفاقی مانند تشییع شهدای غواص به خوبی این موضوع را نشان داد. علاوه بر این، به نظرم باید فرا روایتی از جنگ را به نسل امروز ارائه بدهیم. نسل امروز، جنگ را ویرانی اطلاق میکند. البته من نمیگویم که جنگ آثار ویرانی و اقتصادی نداشته است، بلکه باید کلیت آن را مورد بررسی قرار داد. دقت کنید که هدف رژیم بعث از حمله به ایران، 3 موضوع بود. اول، تسلط بر خوزستان و جدا شدن این بخش از ایران بود. دوم این بود که نظام جمهوری اسلامی به صورت کلی تمام شود و سوم این که انقلاب اسلامی از پا دربیاید. حال اگر با چنین کلیتی به جنگ نگاه کنیم، میبینیم که حتی یک وجب از خاک ایران از آن جدا نشد، جمهوری اسلامی قویتر شد و انقلاب هم از دست نرفت. بنابراین باید روایت جنگ را در این قالب ببینیم و این موضوع را برای نسل جوان تبیین کنیم تا نگاهشان به جنگ درست شکل بگیرد. اگر دقت کنید، میبینید که شبکه من و تو این روزها، این موضوع را القا میکند که انقلاب اسلامی اصلا ساخته نمیشود و خلقالساعه نیست در حالی که همه ما میدانیم که انقلاب ایران چگونه به خواست مردم شکل گرفت. به نظرم، جامعه ما چاره ای جز انقلاب نداشت و باید ارزشهای آن را بهتر بشناسیم. متاسفانه عبارت غلطی وجود دارد و آن هم این است که هر کس در جبهه بوده است، باید یک منصب بگیرد اما من با این موضوع اصلا موافق نیستم. اگر میخواهیم سهمی از مدیریت را به نسل جوان بدهیم باید به او بگوییم که این حق تو است اما بهتر است که با آن مدل از مدیریت که در دوران سخت، خوب جواب داده بود، مدیریت کنی.
او در بخش پایانی از صحبتهای خود گفت: وصیتنامه شهدا، روایتی ناب از جنگ است و بسیار راهگشا است. ما در یک پژوهشی در دانشگاه 50 وصیتنامه شهید را از استانهای مختلف مطالعه کردیم و کلیدواژههای اساسی آن را بیرون کشیدیم. در این میان، عشق بسیار پررنگ بود حتی از کلیدواژه دشمن نیز بسیار پررنگتر بود. دیگر عناصر مهمی که در بیشتر وصیتنامهها وجود داشت، کربلا و امام حسین علیهالسلام بود. جالب بود که در بسیاری از این وصیتنامهها، نفی زندگی دنیایی بسیار پررنگ بود. بنابراین دیده میشود که در وصیتنامه شهدا مفاهیم ارزشمندی قرار گرفته است.
ربیعی دربارهی انتقال ارزشهای دفاع مقدس به نسل امروز گفت: برای این که بتوانید هر روایتی را به نسل دیگر انتقال بدهید، باید خود روایت و شاخههای آن را به زبان آن نسل دربیاورید و سپس به او بگویید. باید نمونهای از آن را درست کرد که کنش او را به همراه داشته باشد. در این میان، یک سری از کارها را هم نباید انجام داد. به نظرم نباید جنگ را معطوف به یک نسل و گروه بکنیم. دقت کنید که ارزشهای سیاسی خیلی زود عوض میشود. اگر جنگ را به قدرت و ارزشهای سیاسی معطوف کنید با فراز و فرود آن، این ارزش ها رنگ میبازد. به نظرم این که جنگ متعلق به همه ایرانیان است را باید حفظ کنیم و به همه نسلها منتقل کنیم. باید به نوعی رفتار کرد که جنگ خاطره از یک ملت است که امروز هم میتواند در جریان عمل قرار گیرد. اینگونه است که میتوان روح جنگ را انتقال داد. ما در حوزه فرهنگ کارهایی را برای بیان دفاع مقدس انجام داده ایم که از آن جمله میتوان به ساخت فیلم و نوشتن رمان و ... اشاره کرد. با این وجود هنوز هم جا برای کار هست و باید به کمک رمان، فیلم و ... که برای نسل جوان جذاب است، این ارزشها را منتقل کنیم. کار ایستاده در غبار، بسیار خوب بود و خیلی از نسل جوان برای آن دست زدند. اخراجیهای 1 واقعا کار خوبی بود که البته معتقدم هر چه قدر اخراجیها جلوتر رفت، اثرگذاری خود را از دست داد. حتی موسیقی جنگ نیز بسیار تاثیرگذار است. متاسفانه عدهای جنگ را به نام خود زدند و عده ای دیگر که میخواستند آنان را بزنند، کل جنگ را زدند و زیر سوال بردند. هر چه قدر به دوره جدید نزدیک میشوم، احساس میکنم که با نسل جدید باید تمرین جنگ نرم کرد و الگوهای این جنگ را بیاوریم.